ABBASABBAS، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

عباس جووووووون

وقتی پسری به آموزشگاه زبان می رود .

این روزها عباس جونم مشغول اموزش زبانه درس امروز پسری party food بود عباس مامان؛ میدونی مامان جون چقدر تو را دوست داره امروز که با هم راه افتاده بودیم به سمت آموزشگاه مامان جون سر کوچه منتظر ما  وایستاده بود دستشم یک جعبه کیک بود گفت این  کیک برای عباس جونم که بیشتر با مفاهیم زبان آشنا بشه مخصوصا این درسش که مربوط به جشن تولده  وای عباس نمیدونست از خوشحالی چه کار کنه پریده بودی تو بقل مامان جون بوسش می کردی از مامان جون تشکر کردیم راه افتادیم به سمت آموزشگاه ای شیطون امروز خودتو برای این درس آماده کرده بودیا صبح دیدم کاغذها را برش زده بودی و گوشواره گوشواره به هم وصل میکردی حالا نگو پسری می خواد کلاسو تزئین کنه فدات...
13 شهريور 1394
1